ویکیپدیا دانشنامهای است همگانی و آزاد؛ بدین معنی که همه میتوانند به نوشتن و ویرایش نوشتارهای موجود در آن بپردازند. البته این نوشتارها و ویرایشها باید مطابق با اساسنامه ویکیپدیا باشند؛ یعنی مطالب بیطرفانه و بدون پایمال کردن حق نشر دیگران نوشته شده باشند. مدیریت بررسی نوشتارها توسط خودِ کاربران انجام میشود. کسانی که در امر تکمیل این پروژه بیپایان مشارکت میکنند، به همزبانان خود یاری رساندهاند تا در امر گردآوری بیهمتاترین دانشنامه جهانی سهمی داشته باشند.
دانشنامه ویکیپدیا همزمان به بسیاری از زبانها نوشته میشود و همکاران آن افرادی از سراسر جهاناند و هرکسی میتواند به رشد آن کمک کند. این دانشنامه از زمان تولد تاکنون رشد بسیار سریعی داشته و بزرگترین وبگاه دانشنامهای با بیش از ۸۰ میلیون بازدید کننده در ماه است
شکل و حالت همکاری گروهی که در دانشنامه ویکیپدیا ایجاد شده را میتوان بیسابقه دانست. اصول هوشمندانهای که ویکیپدیا بر پایه آنها بنا شده باعث شدهاست که این مجموعه از اطلاعات با پویایی دائمی به سوی تکمیل شدن و تکامل پیش برود. ویکیپدیا را میشود به مثابه انسان بزرگ و خردمند در نظر گرفت که سلولهای پیکرهاش از میلیونها انسان فعال تشکیل یافتهاست.
انگاره سازی یکی از کارکردهای رسانه جمعی است انگاره سازی یعنی تصویرسازی.
تلقین و القاء و تکرار و تکرار در ابعاد وسیع یکی از تکنیک های مهم در انگاره سازی است. رسانه ها و شبکه های اجتماعی نوین با انگاره سازی ، زشت را زیبا و زیبا را زشت نشان می دهند. نقاط قوت یک ملت را نقاط ضعف و نقاط ضعف را نقاط قوت نشان می دهند. ارزش ها را ضد ارزش و ضد ارزش ها را ارزش نشان می دهند. وقتی انگاره سازی های رسانه ای به صورت متراکم و شبانه روزی ، تکرار شود، برساخت سازی صورت می گیرد. دوقطبی سازی، دو گانه انگاری، ساخت دو فضای واقعی و مجازی و مانند آن از نتایج انگارسازی هایی است که به مرحله رشد و برساخت رسیده اند. جامعه ما با فرصت ها و تهدیدات راهبرد انگاره سازی های رسانه ای و برساخت سازی های اجتماعی مواجه است
بازنمایی رسانهای
'بازنمایی' یکی از مفاهیم بنیادی در مطالعات رسانهای است. کلمهای که معانی احتمالی متفاوتی را به همراه دارد. بازنمایی راه و روشی است که از آن طریق، رسانهها حوادث و واقعیتها را نشان میدهند.
هر چند بازنمایی در نگاه واقع گرایانه (رئالیستی) متشکل از تصاویر یا صدای حوادث است، ولی عمل بازنمایی، به شکل کامل و مطلق، جهان را نمایش نمیدهد.
محتوایهای رسانهای همواره دارای ساختار هستند و هرگز پنجرهای شفاف و روشن نیستند. بازنمایی از ساختار واژه و لغت فراتر میرود و این سؤال را پیش میکشد که چگونه گروهها (و هر چیز ممکنی که در رسانه وجود خارجی پیدا میکند) به وسیله محصولات رسانهای بازنمایی شده است؟ این مساله به چگونگی رسانهها و ژانرهای مختلف مربوط میشود و در عین حال معانی یا اثرات ضمنی سیاسی وسیعی را با خود به همراه دارد.
'بازنمایی' یکی از مفاهیم بنیادی در مطالعات رسانهای است. کلمه ای که معانی احتمالی متفاوتی را به همراه دارد. بازنمایی راه و روشی است که از آن طریق، رسانهها حوادث و واقعیت ها را نشان میدهند. از نظر «ریچارد دایر» مفهوم بازنمایی در رسانهها عبارت است از:
'ساختی که رسانههای جمعی از جنبههای مختلف واقعیت مثل افراد، مکانها، اشیاء، اشخاص، هویتهای فرهنگی و دیگر مفاهیم مجرد ایجاد میکنند. تجلی بازنماییها ممکن است به صورت گفتاری، نوشتاری یا تصاویر متحرک باشد'.
بازنمایی نوعی عمل دلالتگر است که منعکس کننده واقعیت بیرونی است؛ در واقع، بازنمایی نوعی تصویر دستکاری شده از واقعیت بیرونی است. همه امور جهان، کپی واقعیت هستند و در این میان هنر، کپی از کپی واقعیت است؛ هنر، بازنمایی از بازنمایی است.
زبان، ابزار بازنمایی واقعیت است، تجلی های زبانی به صورت صدا، تصویر و... است که واقعیت را منعکس میکند. در این میان، رسانهها زبان ارائه بازنمایی از واقعیت را دارد و از خصیصه چند زبانی برخوردار است. مثلا رسانه سینما، دربر گیرنده تصویر و صدا است.
در حال کلی، بازنمایی مشتمل بر چهار عنصر است:
۱. زاویه خاص دوربین
۲. برجسته سازی
۳. بهره گیری از واقعیت
۴. استفاده از فرصت های خاص.
ذکر این نکته اهمیت دارد که بازنمایی به سادگی به موفقیت منتهی نمیشود و متضمن فرایندی بسیار پیچیده و پویا است.
نظریههای بازنمایی:
- نظریه اول در بازنمایی، نظریه انعکاسی است. این نظریه بر این باور است که دوربین در حال نشان دادن واقعیت است. قدرت فهم واقعیت وجود دارد و چیز مابهازا در جهان خارج وجود ندارد. یعنی دوربین واقعیت را منعکس میکند.
- نظریه دوم با عنوان نظریه ارادی مطرح است. بر عکس نظریه انعکاسی، این نطریه میگوید هیچ عمل انعکاسی از جهان بیرونی وجود ندارد و آنجه دوربین نشان میدهد اراده و نیت پنهانی است که پشت تصاویر وجود دارد. دوربین واقعیت را منعکس نمیکند بلکه نمایشی از واقعیت است.
بازنمایی به ما یاد آوری میکند که سیاستِ نمایش دهنده رسانهها تعیین میکند که تصاویر و شیوههای تصویر کردن گروههای خاص چگونه به انجام برسد. بنابرین عمل بازنمایی میتواند بر چگونگی شکلگیری تجارب گروهها در جهان و چگونگی فهمیده شدن آنها یا وضع قانون توسط دیگران (برای این گروهها) تاثیرات ملموس و واقعی داشته باشد. این امر تا حدی به اهمیت رسانههای جمعی در داشتن قدرت بازنمایی برمیگردد، چرا که از این طریق بعضی از تصاویر و فرضها و گمانها را بیشتر باز مینمایاند و برخی از تصاویر و فرضها و گمانها را به غیاب میراند که نمیشود با آنها تعاملی برقرار کرد. در این میان، کلیشه سازی موضوعی کلیدی است.
■چرا موزه ها به عنوان رسانه مطرح میشوند؟
□بی شک وجود موزه به عنوان یک نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است. فرهنگ هر جامعه یک مفهوم کلی است و تمامی ارزش ها و یافته های معنوی مردمان آن جامعه را در برمی گیرد.
موزه به طور کلی فرهنگ و میراث هر قومی است که از پیشینیان بر گرفته شده و در آن تغییراتی داده شده و به نسل های بعد انتقال یافته است. فرهنگ ها و تمدن ها مانند انسان سه مرحله تکامل دارند، به این معنا که زاده می شوند، کودکی و نوجوانی دارند، کمال می یابند و به پیری می رسند و بالاخره از میان می روند.
موزه، خاصیت فرهنگ ها و تمدن های پویا را از فرهنگ های دیگر می گیرد و آنچه زائد است را دور می ریزد.. به طور کلی، موزه یا آثارخانه به مکان خاصی که در آن مجموعه ای از آثار باستانی و صنعتی و اشیاء با ارزش را به معرض نمایش می گذارند، گفته می شود.
این دسته ها شامل هنرهای زیبا، هنر کاربردی، صنایع دستی، باستان شناسی، مردم شناسی، قوم شناسی، تاریخ، تاریخ فرهنگی، تاریخ نظامی، علم، فناوری، موزه کودکان، نقشه، تاریخ طبیعی، سکه شناسی، گیاه شناسی، علوم طبیعی، تمبرشناسی و کاخ موزه ها می شود.
موزه سعی دارد پیامی را به مخاطب خویش ارائه دهد. با توجه به این تعاریف، اکنون موزه ها نیز در زمره رسانه ها طبقه بندی می شوند. چراکه، موزه مکانی است که پیام هایی را به مخاطبان و بازدیدکنندگان انتقال می دهد.
چه کارکردهای رسانهای را میتوان برای موزهها در نظر گرفت؟
بر این اساس، در مورد موزه های ایران می توان گفت که از میان کارکردهای ذکر شده موزه، آن میزان که بر گردآوری و حفظ و نگهداری اشیاء تاکید می شود، نمایش آثار و مولفه های حاکم بر نحوه نمایش آثار و نحوه روبرو شدن مخاطب با موزه و آثار آن و نوع رابطه موزه با مخاطب مورد توجه قرار نمی گیرد.
این در حالی است که امروزه کارکردهای موزه از حفظ و نگهداری و حتی نمایش صرف آثار و اشیاء فراتر رفته و از کارکردهای آموزشی، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی موزه ها در نسبت با مخاطبان موزه صحبت می شود.
این کارکرد جدید موزه را می توان کارکرد رسانه ای آن در نظر گرفت و از موزه به عنوان یک "رسانه " یاد کرد. رسانه ای که مطابق نوع آثار به نمایش درآمده، نحوه به نمایش درآمدن آثار، طراحی بنا و فضای داخلی موزه، نورپردازی و… متناسب با اهداف موزه "پیام"هایی را تولید و به مخاطبان و بازدیدکنندگان، ارسال می کند.
علیرغم تمام موارد ذکر شده، داده ها نشانگر این است که بیش از نیمی از موزه های ایران به عنوان یک رسانه دارای ضعف و ناتوانی هستند.
در هرحال اگر قرار باشد موزه را به مثابه یک رسانه در نظر بگیریم و کارکردهای رسانه را برای آن قائل شویم باید به این نکته توجه کنیم که کارکرد اصلی رسانه انتقال معنا است، و قطعا اشیای موزهای نیز میتوانند چنین کارکردی داشته باشند. ضمن اینکه از منظر شیء بودگی خود نیز دارای کارکرد بازآفرینی معنایی هستند.
نکته دیگر اینکه اگر معنای عام رسانه را در نظر بگیریم قطعا می توانیم نتیجه بگیریم که موزه یک رسانه است. اما، اگر رسانه را رسانههای جمعی در نظر گیریم موزه رسانه نیست چرا که نقشها و کارکردهای رسانه جمعی را ندارد در رسانههای جمعی محتوای واحد تولید میشود، در حالی که اعتبار هر موزه به اصالت و یگانگی اشیای آن است.
نتایج پژوهشی تحت عنوان «کارکردهای دیداری و شنیداری موزه به مثابه یک رسانه» که توسط علی محمودی از دانشگاه هنر تهران تالیف شده است، نشانگر آن بود که بین معماری موزه، انعکاس صدای راهنمای موزه، موسیقی سالن، نور مستقر در سالن موزه، پیشینه ذهنی مخاطب نسبت به اشیاء موزه و جایگاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مخاطب موزه از یک سو و انتقال پیام موزه رابطه معناداری وجود دارد. اما بین چینش اشیاء موزه به عنوان عوامل دیداری و انتقال پیام رابطه ای وجود ندارد.
برای افزایش استقبال عمومی از موزهگردی چه اقداماتی لازم است و چه پیشنهادهایی دارید؟
معمولا مردم برای بازدید از مکان های عمومی و تاریخی و علی الخصوص موزه ها، سعی می کنند تا از همیشه ی خود ملاحظه و دقت بیشتری علی الخصوص در کنترل حرکات دست و پایشان را داشته باشند اما، با این حال می توان گفت که بسیاری از مردم از آداب بازدید از موزه، قوانین خاص آن و حتی نکات مختلف برای بهتر و بیشتر بازدید کردن از این مکان ها؛ بی خبرند و به همین علت ممکن است تا به آن چیزی که در نهایت باید از بازدید از یک موزه عایدشان شود، نرسند. پیشنهادبعدی میزان قیمت بلیط هاهست که برای تمام اقشاربایددرنظرگرفته شودتاقشرمتوسط وضعیف هم بتوانندازآن بازدیدکنند.انتخاب روزهایی ازهفته برای رایگان ونیم بهاکردن بلیط هم بسیار موثراست
هکتیویسم چیست؟
آیا هکتیویسم همان هک است؟
اصطلاح هکتیویسم از دو واژه هک و اکتیویسم گرفته شده است. تقریباً به معنای استفاده نادرست از فناوری برای اهداف اجتماعی یا سیاسی است.
هکویتیستها اغلب متخصص کامپیوتر هستند و اغلب از تکنیکهای هک استفاده میکنند. اما این اصطلاح میتواند یک فعال بدون مهارتهای فنی مانند یک افشاگر یا یک وبلاگ نویس ناشناس را نیز توصیف کند.
آسیبهای وارد شده توسط فعالیتهایهکتیویست نیز بسیار متفاوت است. این میتواند به اندازه ترویج آزادی بیان در رسانههای اجتماعی بدون هیچ نیت شومی باشد یا میتواند شامل حملات سایبری باشد که کل سازمانها را آفلاین میکند.
"هکتیویسم" یک اصطلاح گسترده است و شامل طیف گستردهای از فعالیتهای مختلف است.
وبلاگ نویسی ناشناسهکتیویسم اغلب برای تغییر افکار عمومی انجام می شود. وبلاگ نویسی ناشناس به افراد امکان میدهد بدون مواجهه با انتقام به این هدف برسند. مجرمان سایبری از وبلاگ نویسی ناشناس برای توضیح حملات خود استفاده میکنند. اما در کشورهای فاقد آزادی بیان نیز توسط افشاگران و وبلاگ نویسان صاحب نظر استفاده میشود.
مقایسه هکتیویسم با هک؟
مهم ترین تفاوت بین هکتیویسم و هک، هدف انجام دهنده آن است.
معمولاً هکرها با انگیزه شان تعریف نمی شوند چون انگیزههای مختلفی دارند مثل منفعت اقتصادی یا اثبات توانایی.
اما هکتیویست شخصی است که به دنبال دستیابی به نتایج سیاسی یا اجتماعی خاصی است. ممکن است چنین شخصی به یک شبکه کامپیوتری نفوذ کرده و حتی اطلاعات محرمانه را سرقت کند. البته معمولاً این اشخاص اطلاعات به دست آمده را منتشر میکنند و به دنبال فروش آنها نیستند.
هک ؛کاری است که هدف ونیت فردی درآن نهفته است.
هکتیویسم؛بامقصدسیاسی واقتصادی انجام میشود.
تروریسم سایبری ،مثل داعش:تبلیغات خشن،اقدام به قتل
هوش مصنوعی (smart mind یا fake mind یا Artificial intelligence) (به اختصار: AI)، هوشی است که توسط ماشینها ظهور پیدا میکند، در مقابل هوش طبیعی که توسط جانوران شامل انسانها نمایش مییابد. اما پیش از هر چیز باید این موضوع را دانست که کلمه هوش، نشان دهنده امکان استدلال است و اینکه آیا هوش مصنوعی میتواند به توانایی استدلال دست یابد یا خیر، خود موضوع اختلاف محققان است.
هوش مصنوعی:
* تحلیل اطلاعات دریافت شده،
* پردازش اطلاعات
* یادگیری و اصلاح رفتار قبلی که توسط یک ماشین یادگیری انجام میشود. زیربنای هوش مصنوعی ماشین یادگیری است.
اکثر تعریفهایی که در زمینه هوش مصنوعی ارائه شدهاند بر پایه یکی از ۴ باور زیر قرار میگیرند:
1. سامانههایی که بهطور منطقی فکر میکنند
2. سامانههایی که بهطور منطقی عمل میکنند
3. سامانههایی که مانند انسان فکر میکنند
4. سامانههایی که مانند انسان عمل میکنند
شاید بتوان هوش مصنوعی را اینگونه توصیف کرد: «هوش مصنوعی عبارت است از مطالعه این که چگونه رایانهها را میتوان وادار به کارهایی کرد که در حال حاضر انسانها آنها را صحیح یا بهتر انجام میدهند». هوش مصنوعی به هوشی که یک ماشین از خود نشان میدهد یا به دانشی در کامپیوتر که سعی در ایجاد آن دارد گفته میشود. بیشتر نوشتهها و مقالههای مربوط به هوش مصنوعی آن را «دانش شناخت و طراحی عاملهای هوشمند» تعریف کردهاند. یک عامل هوشمند، ساماندهی است که با شناخت محیط اطراف خود، شانس موفقیت خود را بالا میبرد. هوشمندی مفهومی نسبی دارد و نمیتوان محدوده صحیحی را برای ارائه تعریف از آن مشخص نمود. رفتاری که از نظر یک فرد هوشمند به نظر میرسد؛ ممکن است برای یک فرد دیگر اینگونه به نظر نرسد. اما در مجموع خصوصیات زیر قابلیتهای ضروری برای هوشمندی است:
• پاسخ به موقعیتهای از قبل تعریف نشده با انعطاف بسیار بالا و بر اساس بانک دانش
• معنا دادن به پیامهای نادرست یا مبهم
• درک تمایزها و شباهتها
• تجزیه و تحلیل اطلاعات و نتیجهگیری
• توانمندی آموختن و یادگرفتن
• برقراری ارتباط دوطرفه
کاربردهای هوش مصنوعی:
هوش مصنوعی کاربردهای متنوعی دارد. تعدادی از مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی شامل استفاده در وسایل نقلیه خودگردان (مثل پهپادها و اتومبیلهای خودران)، تشخیصهای پزشکی، خلق آثار هنری، اثبات قضیههای ریاضی، انجام بازیهای فکری، تعیین هویت تصاویر (تشخیص چهره) و صداها، ذخیره انرژی، جستجوگرهای اینترنتی، تهیه قراردادها و پیشبینی آرای قضایی میشوند.
هوش مصنوعی ChatGPT
جدیدترین ابزار OpenAI بهخاطر عملکرد بینظیرش در انجام کارهای پیچیده، متخصصان را تحت تأثیر قرار داده است. چتبات «ChatGPT» توسط OpenAI توسعه یافته؛ استارتاپی که ایلان ماسک یکی از بنیانگذاران آن است.
ChatGPT یک نمونه اولیه از چتبات دیالوگمحور مبتنیبر هوش مصنوعی است که میتواند زبان طبیعی انسان را متوجه شود و متون نوشتاری بسیار دقیقی مشابه انسان تولید کند. در حقیقت ChatGPT جدیدترین نسخه از GPT، خانوادهای از هوش مصنوعی با قابلیت تولید متن بهحساب میآید. این چتبات که با هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی توسعه پیدا کرده است، از طریق یک رابط کاربری گفتوگو محور، به سؤالات پاسخ داده و اطلاعات را در اختیار کاربران قرار میدهد. این ابزار از طریق یک نمونه عظیم از اطلاعات اینترنت آموزش داده شده است. این ابزار با تمرکز روی سادگی در استفاده توسعه پیدا کرده است: «قالب گفتوگو محور این قابلیت را به ChatGPT داده تا بتواند به سؤالات کاربران به دفعات جواب دهد، اشتباهات خود را بپذیرد و به چالش بکشد و همچنین درخواستهای نامناسب را رد کند.» این چتبات را میتوان بهگونهای جایگزین گوگل توصیف کرد؛ چرا که میتواند توضیحات ارائه کند، به سؤالات پیچیده پاسخ دهد و برای مواردی مانند نحوه نوشتن کد و حل مشکلات، راهحل ارائه کرده و همچنین پرسشها را بهینه کند. در حالت کلی، کاربردهای هوش مصنوعی ChatGPT بهصورت تئوری نامحدود است. این چتبات کاربردهای متنوعی دارد. علاوهبر اینکه میتوان سؤالات متنوع از آن پرسید، میتواند حتی یک متن را خلاصه کند. همچنین برخی برای نوشتن مقالات علمی از آن استفاده میشود، هر چند ژورنالهای معتبر آن را بهعنوان نویسنده نمیپذیرند.
صفحه ChatGPT طراحی سادهای دارد و شامل بخشی برای نتایج و همچنین یک باکس برای نوشتن درخواست کاربران میشود.
محتوای زرد خبرها و حواشی در رابطه با یک موضوع و یا بزرگنمایی درباره یک اتفاق را منتشر میکند و معمولا به زندگی سلبریتی ها شامل بازیگران، خوانندهها و ورزشکاران مشهور، حوادث و علوم ماورالطبیعی، حواشی سیاستمداران و دنیای سیاست و یا جنجال در سایر حوزهها میپردازد.
رسانههای زرد، در جریان حوادث احساسات برانگیز، با تمام توان بر کوره احساسات مردم میدمند تا تعقل و حقایق در میان شعلههای سرکش احساسات بسوزند. تولید محتوای زرد معمولا براساس نیازهای هر جامعه و کشور متفاوت است و با ایجاد موج در جامعه، براساس حوادث و چهرههای مشهور جامعه جنجال ایجاد میکند. بهطورکلی رسانههای زرد از تاکتیکهایی نظیر جنجالآفرینی خبری، شایعه، استفاده از عواطف مخاطبان و استفاده از عقاید و گرایشهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بهره میبرند.
رسانههای زرد چگونه کار میکنند؟
روش کار رسانههای زرد چندان پیچیده نیست اما حسابشده است. در رسانههای زرد بیشتر تمرکز بر روی حاشیهنگاری و احساسات مخاطبان است. رسانههای زرد از جنجالآفرینی خبری، شایعه، استفاده از عواطف مخاطبان و استفاده از عقاید و گرایشهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای جذب مخاطبان کمال استفاده را می برند.
رپورتاژ آگهی یعنی، مخاطبان رسانهای تصور کنند که یک گزارش بیطرف به آنها ارائه میشود، در حالی که آنچه آنها میبینند، میشنوند و میخوانند، در واقع یک آگهی و تلاشی سازمان یافته برای تقویت جنبههای ذهنی یک محصول یا خدمت در ذهن آنها است.صطلاح رپرتاژ آگهی برای اولین بار در سال ۱۹۴۵ به ادبیات انتقادی رسانهها اضافه شد. به دلیل اعتماد مخاطبان به رسانهها، رپرتاژ آگهیها بسیار مؤثر است و به همین دلیل در کشورهای پیشرفته قوانین بسیار سختی علیه رپرتاژ آگهیها تصویب شده و میشود. دیوان بینالمللی تجارت، در قانون آگهیهای خود که در سال ۱۹۹۷ به تصویب رسانده، خواهان مشخص کردن تبلیغات میشود تا مخاطبان قادر به تشخیص آن شوند
ویژگیهای رپورتاژ آگهی مناسب
برای تهیه یک رپورتاژ آگهی مناسب و تهیه متن آن، رعایت کردن برخی از نکات کلیدی به شما کمک میکند تا بتوانید در کمترین زمان ممکن به نتایج درخشان دست یافته و با انتشار آن در سایتهای فعال و معتبر، رتبه سایت خود را ارتقا دهید. در نگارش متن رپورتاژ آگهی شما باید خدمات سایتتان یا محصولات خود را در یک محتوای یونیک و غیرکپی معرفی نمایید، اگر زبان و نگارش محتوای رپرتاژ، نامناسب و غیراصولی باشد نه تنها به موفقیت سایتتان کمک نمیکند بلکه میتواند باعث آسیب رساندن به سایت و رتبه آن در گوگل نیز منجر شود.
برخی از اصول صحیح نگارش رپورتاژ آگهی:
رعایت اصول صحیح سئو
استفاده از عنوان و مقدمه جذاب برای مخاطب
روان بودن محتوا
نگارش خبری متن: توجه داشته باشید که رپورتاژ یک محتوای تبلیغاتی صرف نبوده و باید اطلاعات مناسبی را در اختیار کاربران قرار دهد.
استفاده از سرتیتر و هدینگ مناسب
استفاده از کلمات کلیدی و لینک دادن به سایتتان
تعداد کلمات متن رپورتاژ: توجه داشته باشید که در نوشتن متن رپورتاژ آگهی از زیاده گویی بپرهیزید
انواع رپرتاژ آگهی
۱- رپرتاژ تصویری
حتماً شما هم این جمله معروف را شنیدهاید که یک تصویر بیشتر از هزاران کلمه سخن میگوید. رپرتاژ آگهی تصویری نیز براساس همین فلسفه معروف ساخته شدهاست. در این نوع رپرتاژ انواع المانهای گرافیکی و بصری جذاب در کنار محتواهای ارزشمند به تبلیغ برند یا محصولات یک شرکت پرداخته و سبب جلب توجه کاربران میشوند.
۲- رپرتاژ نوشتاری
این نوع رپرتاژ ریشه در روزنامهها و مجلات دارد و در این رسانهها از قدیم تاکنون استفاده فراوانی داشتهاست. به عنوان مثال در یک گزارش یا مقاله در روزنامهها و مجلات به معرفی محصول مرتبط نیز پرداخته میشدهاست.
۳- رپرتاژ ویدیویی
استفاده از این نوع رپرتاژ در رسانههای بصری همانند تلویزیون و پلتفرمهای ویدیویی آنلاین بسیار رایج است. در این نوع رپرتاژ تیزر یا ویدیویی کوتاه از محصولات یا خدمات یک برند تهیه شده و در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد.
الگوی تاریک چیست؟
الگوهای تاریک؛
تکنیک طراحی که کاربران را مجبور به انجام کاری میکند که آنها نمیخواهند در واقع مشکلات اخلاقی به دنبال دارد. چنین رویکردی باعث میشود که سیستم آنالیز شما دادهها و ارقام مصنوعی را بدست بیاورد. بنابراین گزارشها از آمار تعامل کاربران و… واقعی نخواهند بود.
الگوهای تاریک به طور عامیانه در پنج دسته بندی از تکنیک های فریبنده ی طراحی قرار می گیرد :
۱. گمراهی عمدی
در چنین حالتی طراحی به صورت هدفمندانه سعی دارد تا تمرکز کاربران را روی چیزی به عنوان یک حواس پرتی از چیز دیگری قرار دهد. اغلب اوقات چنین حالتی در قالب رها کردن اطلاعات ناخواسته به یک وبسایت نمایش داده میشود. اما مرسومترین حالت چنین گمراهی تکنیک محبوب دکمه «خیر» است که در نهایت منجر به تایید میشود.
۲. تبلیغات مخفی
وقتی که یک تبلیغ به عنوان محتوا یا المانی از ناوبری ظاهر میشود، چنین موضوعی نیز حقه است.
۳. تداوم اجباری
بسیاری از وبسایتها سعی دارند تا از شما بابت چیزی (که میشود به صورت رایگان در همانجا بدست آورد) پول بگیرند.
۴. رشد از طریق اسپم
معمولا وبسایتها سعی میکنند تا شما را به متصل کردن آدرس ایمیل یا شبکههای اجتماعیتان به وبسایت ترغیب کنند. با این کار میتوانید با دوستانی که میشناسید به صورت آنلاین بازی کنید. بعد از انجام چنین کاری شما با مقوله اسپمینگ و اطلاعاتی که یقینا الگوی تاریک هستند روبرو میشوید.
۵. هزینههای مخفی شده
آیتمها و هزینههای اضافی که در قسمت پرداخت ظاهر میشوند نیز الگوهای تاریک هستند، البته چنین مواردی بسیار مرسوم نیست اما با این حال هنوز هم اتفاق میافتند. برخی دیگر از وبسایتها حتی با وجود اینکه کوپنهای تخفیف ارائه میدهند اما آن را به صورتی از چشم کاربران مخفی میکنند.
فواید کوتاه مدت؛
این فکر که از کنشهای کاربری به صورت غیر اخلاقی برای سوددهی شرکت استفاده کنید، فکری ناقص و نادرست است. این فواید در کوتاه مدت اتفاق میافتند و در بازه طولانی زمانی باعث میشوند که شرکت نرخ تبدیلات کمتری داشته باشد، به این دلیل که مشتریان آگاه میشوند و میتوانند خطراتی که با آنها همراه میشوند را متوجه شوند.
برخی از شرکتها به دنبال یک راه میانبر برای دسترسی به منافع بیشتر در بازه زمانی کمتری هستند، اما آنها نمیدانند که در بلند مدت این کار سبب میشود تا اعتماد و اعتبار برندشان کاهش پیدا کند.
بعد از اینکه کاربران متوجه شدند که قدمهایی برداشتهاند که واقعا نیاز ندارند، احساس سرخوردگی و عصبانیت میکنند. کاربران نمیخواهند که با از دست دادن حریم شخصیشان از طریق این الگوهای تاریک فرایند کاوش در وبسایت را ادامه دهند. این الگوها مخالف و در ضدیت با تجربه کاربری هستند و احتیاجات کاربری را برآورده نمیکنند.
پایداری و رشد در بلند مدت
طراحان امروزه براساس دادهها تصمیم گیری میکنند، بنابراین پروسه طراحی امروزه کمتر موضوعی شده است. با این حال در برخی از سناریوها بهتر است که اصول و قواعد طراحی را برای بلند مدت دنبال کنیم. با این کار میتوانیم از موفقیتمان مطمئن شویم. سعی کنید اساس و پایه شرکتتان را بر پایه درستی و راستگویی بنا کنید، به این دلیل که حقایق به زودی برای مشتریان آشکار خواهد شد.
دقت کنید؛
به هر قیمتی که شده از الگوهای تاریک دوری کنید،چون الگوهای تاریک سعی در فریب مردم دارند، یک پروسه ای است که اجتناب کردن کاربر، از آن سخت است. الگو های تاریک کاربر را به مسیر های خطرناکی می کشانند و گاهی اوقات نیز آنها را در سردرگمی رها می کنند. به عنوان یک طراح وب به شما پیشنهاد می کنم که تا حد ممکن از الگوهای تاریک فاصله بگیرید.