بازنمایی، خلاصه ارائه آقای ملازینل
- سه شنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۲۵ ب.ظ
بازنمایی رسانهای
'بازنمایی' یکی از مفاهیم بنیادی در مطالعات رسانهای است. کلمهای که معانی احتمالی متفاوتی را به همراه دارد. بازنمایی راه و روشی است که از آن طریق، رسانهها حوادث و واقعیتها را نشان میدهند.
هر چند بازنمایی در نگاه واقع گرایانه (رئالیستی) متشکل از تصاویر یا صدای حوادث است، ولی عمل بازنمایی، به شکل کامل و مطلق، جهان را نمایش نمیدهد.
محتوایهای رسانهای همواره دارای ساختار هستند و هرگز پنجرهای شفاف و روشن نیستند. بازنمایی از ساختار واژه و لغت فراتر میرود و این سؤال را پیش میکشد که چگونه گروهها (و هر چیز ممکنی که در رسانه وجود خارجی پیدا میکند) به وسیله محصولات رسانهای بازنمایی شده است؟ این مساله به چگونگی رسانهها و ژانرهای مختلف مربوط میشود و در عین حال معانی یا اثرات ضمنی سیاسی وسیعی را با خود به همراه دارد.
'بازنمایی' یکی از مفاهیم بنیادی در مطالعات رسانهای است. کلمه ای که معانی احتمالی متفاوتی را به همراه دارد. بازنمایی راه و روشی است که از آن طریق، رسانهها حوادث و واقعیت ها را نشان میدهند. از نظر «ریچارد دایر» مفهوم بازنمایی در رسانهها عبارت است از:
'ساختی که رسانههای جمعی از جنبههای مختلف واقعیت مثل افراد، مکانها، اشیاء، اشخاص، هویتهای فرهنگی و دیگر مفاهیم مجرد ایجاد میکنند. تجلی بازنماییها ممکن است به صورت گفتاری، نوشتاری یا تصاویر متحرک باشد'.
بازنمایی نوعی عمل دلالتگر است که منعکس کننده واقعیت بیرونی است؛ در واقع، بازنمایی نوعی تصویر دستکاری شده از واقعیت بیرونی است. همه امور جهان، کپی واقعیت هستند و در این میان هنر، کپی از کپی واقعیت است؛ هنر، بازنمایی از بازنمایی است.
زبان، ابزار بازنمایی واقعیت است، تجلی های زبانی به صورت صدا، تصویر و... است که واقعیت را منعکس میکند. در این میان، رسانهها زبان ارائه بازنمایی از واقعیت را دارد و از خصیصه چند زبانی برخوردار است. مثلا رسانه سینما، دربر گیرنده تصویر و صدا است.
در حال کلی، بازنمایی مشتمل بر چهار عنصر است:
۱. زاویه خاص دوربین
۲. برجسته سازی
۳. بهره گیری از واقعیت
۴. استفاده از فرصت های خاص.
ذکر این نکته اهمیت دارد که بازنمایی به سادگی به موفقیت منتهی نمیشود و متضمن فرایندی بسیار پیچیده و پویا است.
نظریههای بازنمایی:
- نظریه اول در بازنمایی، نظریه انعکاسی است. این نظریه بر این باور است که دوربین در حال نشان دادن واقعیت است. قدرت فهم واقعیت وجود دارد و چیز مابهازا در جهان خارج وجود ندارد. یعنی دوربین واقعیت را منعکس میکند.
- نظریه دوم با عنوان نظریه ارادی مطرح است. بر عکس نظریه انعکاسی، این نطریه میگوید هیچ عمل انعکاسی از جهان بیرونی وجود ندارد و آنجه دوربین نشان میدهد اراده و نیت پنهانی است که پشت تصاویر وجود دارد. دوربین واقعیت را منعکس نمیکند بلکه نمایشی از واقعیت است.
بازنمایی به ما یاد آوری میکند که سیاستِ نمایش دهنده رسانهها تعیین میکند که تصاویر و شیوههای تصویر کردن گروههای خاص چگونه به انجام برسد. بنابرین عمل بازنمایی میتواند بر چگونگی شکلگیری تجارب گروهها در جهان و چگونگی فهمیده شدن آنها یا وضع قانون توسط دیگران (برای این گروهها) تاثیرات ملموس و واقعی داشته باشد. این امر تا حدی به اهمیت رسانههای جمعی در داشتن قدرت بازنمایی برمیگردد، چرا که از این طریق بعضی از تصاویر و فرضها و گمانها را بیشتر باز مینمایاند و برخی از تصاویر و فرضها و گمانها را به غیاب میراند که نمیشود با آنها تعاملی برقرار کرد. در این میان، کلیشه سازی موضوعی کلیدی است.
- ۰۲/۰۳/۰۹