فیلم سینمایی "مهمان مامان"
- چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۱:۰۶ ق.ظ
عنوان فیلم سینمایی: مهمان مامان
کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: گلاب آدینه، ژاله علو، نسرین مقانلو، فریده سپاهمنصور
آفرین عبیسی، پارسا پیروزفر، امین حیایی و حسن پورشیرازی
ملیکا شریفینیا، علیرضا جعفری، رویا عالمی
سال تولید: ۱۳۸۳
تهیهکننده: داریوش مهرجویی
نویسنده: داریوش مهرجویی، وحیده محمدیفر، هوشنگ مرادی کرمانی
فیلمبردار: تورج منصوری
تدوینگر: مهدی حسینیوند
توزیعکننده: سیمافیلم
با تماس تلفنی، مامان منتظر دو میهمان که برایش عزیزند میشود؛ میهمانی که در راه است مهمان مامان تازه عروسی است که به همراه داماد پسرخواهر مامان برای اولین بار به خانه آنها میآیند؛ در واقع خودشان را طی تعارفات مرسوم در خانه خاله جان پاگشا میکنند. غافگیری خاله و چهکنمهایش و رودربایستی آمیخته آبروداری حال او را دگرگون کرده و سرگردان و پریشان شده هست. مامان میخواهد آبروداری کند مامان تنهاست شوهر آپاراتچیاش که عاشق سینماست در دنیای خود غرق است و علیرغم سفارشهای مامان دست خالی به خانه میآید!
خانهای محقر با چندین همسایه. همسایههایی تنگدست و درگیر؛ درگیر مشکلات فراوان و خاص خودشان.
خانهای با معماری سنتی و قدیمی، اما سرشار از مهربانی که بیش از ۸۰درصد داستان فیلم در این لوکیشن شکل میگیرد.
همسایهها به کمک مامان میآیند. تصاویری ملموس از مشکلات زندگی قشر و طبقه محروم اجتماعی به شکل حقیقی به تصویر کشیده شده زندگی با همان روند همیشگی زندگی و رودربایستیها، رؤیاها، خواستهها، رضایتها و ... داستان را پیش میبرند.
دست مایه و تم اصلی فیلم با تکیه بر یک خصلت مهم در فرهنگ ایرانی، مهماننوازی، آبروداری و البته گاهی آمیخته با تظاهر به داشتن چیزی که وجود ندارد است. بازی «گلاب آدینه» بازی روان و زیبا در نقش یک زن زجرکشیده آبرومند، همه را مجذوب نقش مامان میکند و او به عنوان شخصیت اصلی داستان همه را به دور خود جمع میکند؛ مامانها همیشه همه را به دور جمع میکنند!
روایتگری رئال فیلم که منطبق بر واقعیات جامعه است همه رخدادها را ساده و صمیمی و روان به دور از غلو و اغراق بیان میکند. بازیگران همگی حتی آنهایی که نقشهای کمرنگتری دارند گویای شخصیت حقیقی نقش خود هستند.
حرکتهای دوربین به ریتم فیلم کمک میکند و هماهنگ با تمام ارکان فیلم پیش میرود. گاهی یادمان میرود که نظارهگر فیلم هستیم! دچار اضطراب مامان میشویم، با همسر مامان که دنیایی به جز دنیای سینما متصور نیست به جنون هنر هفتم مبتلا میشویم و ... بر موج و تلاطم فیلم سوار میشویم. گویا برشی حقیقی از زندگی را از نزدیک لمس میکنیم نه این که تصاویر آن را میبینیم!
دوستی، مهر و عطوفت، همدلی و مهربانی و ... بین همسایهها توام با نمایش آداب و رسوم هزاران ساله ایرانی تذکر خوبی برای بیننده است و نوع دوستی را به خوبی القا میکند.
کارگردان به خوبی به تصویر میکشد که آئینهای دوست داشتنی ایرانیها گاهی هم دلخورکننده و آزاردهنده است، چون آیینها ترکیبی ناهمگون با چشمو همچشمی، رودربایستی، حرف مردم، مردم چی میگن و ... ایجاد کرده است. البته کارگردان ماهرانه با این آداب و رسوم، به خانه مامان و دلهای افسرده شهرنشینان خصوصا قشر ضعیف ورود کرده و این بار به درستی نشان داده میشود که همیشه فقر افراد را بیعزت نمیکند، بلکه فقر در افرادی که بر محور اخلاق زیست میکنند فقری باعزت است.
همسایگان مامان در کنار بیکاری، اعتیاد، بحران، تعارف، عاطفه، رودربایستی، به رنگ باختگی سنتهای ایرانی و افسردگی شهرنشینی رنگ میدهند. همسایهها با صفا و صمیمیت به یاری مامان میآیند. سفره یکی میشوند هر چه دارند در طَبَق اخلاص گذاشته تا دل مامان برای مهمانیش آرام گیرد.
سیل داستان ما را در یک مقایسه در صفا و صمیمیت خانههایی مثل خانه مامان، خانه قمرخانم و حتی خانه اجارهنشینها که هنوز روح فتوت، جوانمردی، همیاری و تعاون در آن جان دارد با خانه پدری یوسف با ثروت کلان، یخچال فریزر پُر از آذوقه، اما سرد از حیث روابط خانوادگی، رابطه بیروح پدر و مادر یوسف با فرزندشان درگیر میکند. میتوان یوسف بود، همسایه مامان یا فرزند خانوادهای سخت و سرد و یا فردی معتاد عاشقپیشه یا هر فرد دیگری، اما بود! میتوان در میان تنگدستی از خوبیها سر برآورد. این حس درهم برهمی محیط، فقر مادی و درونیات احساسی بازیگران به خوبی نمایش داده میشود. در صحنه جراحی ماهی حوض توسط دکتر که امین حیائی نقش آن را بازی میکند علاوه بر بازیهای به اندازه و درست نورپردازی و فیلمبرداری از زوایای تأثیرگذار همگی به درک آشفتگی و پرچالش بودن آن سکانس کمک میکنند. در دنیای امروز عشق به یک ماهی حوض تلنگر قشنگی است تا به دگردیسی مفهوم عشق و باقی ماجراها بیندیشیم. خنده لحظهای تماشاگر مثلا" در این صحنه مذکور و یا حتی در کل فیلم، بعد از پایان نمایش و فرا رسیدن لحظه یادآوری و بازاندیشی خاطرات- پس از فیلم - به جلوههای دیگری از تفکر و احساسات بدل میشود.
مهرجویی باز هم در این فیلم نشان داد که با قصهگویی آشناست. قصهای که فیلمنامهش را «هوشنگ مرادی کرمانی» نوشته است، مکان را میشناسد وقایع به خوبی بر بستر زمان و مکان حمل میشود و قصه در آن شکل میگیرد.
فیلم «مهمان مامان»، خیلی راحت و سرراست روایتگری را آغاز و به آن میپردازد. سکانسها و فصلهای درخشان این فیلم زندگی را ثبت و برای بیننده به یادماندنی میکنند. حلقههای فراموش شده زندگی یاد آورده میشود.
افراد این خانه با وجود فقر شدید به بنبست و استیصال نمیرسند و دور دایره بسته نمیچرخند، مضطرب هستند، تقلا میکنند و میدوند، تا در کنار سختی مامان برای مهمانش باشند، امید دارند و برای سفره میهمانی در تلاشند.
در این فیلم حس دگرخواهی، انسان دوستی و فتوت حتی در یوسفی که معتاد است و با خانوادهاش ارتباطی ندارد، زنده است و یوسف را برای سفره پاگشای خاله جان جناب سرهنگ! به خانه پدری برای گرفتن کمک برای همسایهش میکشاند.
صحنههای ساده و عامهپسند فیلم که گاه درام و گاه تراژیک است، تناقضاتی را به وجود می آورد که بیننده را از ته دل به بطن فیلم دعوت میکند. فیلم گاهی کمدی است اما در عین حال با یک کنترل حساب شده. اگر اینگونه نگاه کنیم فیلم سینمایی مهمان مامان، یکی از بهترین طنزهای سینمایی کشور است. ارائه تصویری ساده و صادقانه و با صراحت از برشی از زندگی ایرانی. فیلم در پی تفهیم عمیق فلسفی و عرفانی نیست اما در نهایت سادگی و صداقت، به یک طنز اجتماعی بدل شده و رسانه در قالب سینما به فرهنگ و ارتباطات انسانی میپردازد و یک هشدار در تاریخ فرهنگی اجتماعی ایران تا این که سفره مامان برای مهمان پهن میشود.
خصلت مهماندوستی و مهماننوازی در این خانه با آدمهای مختلف و با لهجههای مختلف نماد همدلی و همبستگی و تصویری از مردم یک کشور است؛ که همگی به خوبی به نمایش درمیآید. فیلم در قالب هنر هفتم در واقع پیامی به همراه دارد که تأمل و تفکر را در ذهن بیننده زنده میکند. سفرهای از غذاهای رنگارنگ کباب، میگو، ماکارانی و اصرار مامان برای تهیه و پخت مرغ و ... به بیننده نشان میدهد که یکی دیگر از معضلات که گویا تاریخچهای دیرینه دارد افراط و تفریط حاکم در جامعه است. مامان که قدرت و توان پیش بردن موقعیت خود را ندارد و تابع جمع است و خود را به دست سرنوشت سپرده است در عین حال بر خواستههایش پافشاری میکند و در نهایت منتظر است تا دیگران کاری کنند. به راستی چرا همین مادر با وضعیت آشفته اقتصادی و بیماری قلبی احساس نارضایتی و دلخوری ندارد؟ او در خانه حقیرش با روابط صمیمانه، با دختر و پسرش و همسرش که همه چیز خود را در سینما ذوب کرده زندگی سخت اما پر نشاطی را سپری میکند. صحنههای مهمانی به خوبی نشاندهنده لحظات خوشی است که آدمها ساده و زیبا در کنار یکدیگر و با نبود خیلی از چیزها میتوانند برای خودشان بسازند و خوش باشند است. نقش کلیدی زنان در اتاقهای استیجاری این خانه برای ساختن لحظات خوش و گذشت آنان به همنوع به خوبی در فیلم نمود دارد. تناقضات این فیلم خود به خود لبخند را بر چهره مینشاند و میتوان از دیدن فیلم لذت برد، خندید، اشک ریخت و تفکر و تأمل کرد.
"مهمان مامان" روایت عصریست که دیگر وجود ندارد و این بار رسانه به ما یادآور میشود که خوب نیست که دیگر خیلی از خوبیها را نداریم. فیلم محصول دورانی است که چیزهای دیگری ارزش بودند که امروز نشانی از آنها نیست. حتی امروز بعید به نظر میرسد که بتوان فیلمهای اینچنینی ساخت. در جهان امروز، فیلم مهرجویی در چشم مخاطبِ خصوصا نسل جوان، به مانند یک اثر کهن و کهنه میماند. اثری که سبکی از زندگی جمعی را به تصویر میکشد که دیگر وجود ندارد یا کمتر از این شکل میبینیم. امروز اعمالی که همسایگان انجام دادند فراموش شدهاند و باید چنین آدمهایی را فراموش شدگان نامید. آیا باید برای از دست رفتن آنها دل بسوزانیم و گریه کنیم؟ از انسان امروزی بعید میدانم.
در هر حال صمیمیت و گرمای اینگونه روابط انسانها در فیلم، حال و هوای دلمان را ابری میکند و رویا و حسرت ذهنمان را به پرواز درمیآورد.
فیلم، سینما، رسانه
فیلم سینمایی: ویژگیهای یک فیلم به عنوان یک رسانه
"این کیفیت اعجابآور تصویر فیلم که نتیجه شبیهسازی دوربین از واقعیت است همیشه موجب استقبال شدید و واکنشهای جالب مخاطبان بوده است. واکنش تماشاگران خصوصا تماشاگران اولیه سینما در برابر فیلمها به گونهای است که گویی برشی از زندگی واقعی بهطور مستند فیلمبرداری شده است.
ویژگیهای بنیادی سینما به منزله هنر و فیلم به منزله یک رسانه را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
۱. دستهای که به تصویر فیلم مربوط میشود و تصویر را به منزله سندی از واقعیت و یا «رونوشت» آن معرفی میکند.
۲. دستهای که فیلم را به منزله یک رسانه ارتباطی مطرح میکند.
۳. دستهای که به تجربه تماشای فیلم مربوط است.
به این ترتیب باید گفت "مهمان مامان" رسالت خود را به درستی انجام داده است.
- ۰۲/۰۲/۰۶
با یک قلم روان و زیبا، تحلیل جذابی از فیلم نوشته شده است.
مشتاق بودم به بخشهایی از فیلم که به روایت مرد خانواده پرداخته است، اشاره کاملتری میشد.
دیالوگهای خاصی مطرح میشود و به نقش سینما و دلدادگی به هنر هفتم در این زندگی به شیوههای مختلف اشاره میشود.
این موارد از نظر سواد رسانهای میتواند آموزههای خاصی برای خواننده دربرداشته باشد.
موفق باشید.